loading...

♡☆BTS☆MIX☆ANIME☆EXO☆♡

سلام آکانه و کینا هستیم و باید بگیم اگه از وبمون خوشت امده پس خوش آمدی

بازدید : 452
يکشنبه 19 مهر 1399 زمان : 21:39

پارت 7 ) قسمت اخر

وقتی رفتی سمتش دیدی که اون گردی یه حلقه هست تو روبا تعجب و خنده رو به کوک کردی

کوک اومد سمتت و حلقه رو برداشت و زانو زد و گفت

- ا/ت میشه منو به عنوان یه امپراطور احمق که خیلی زود داره ازت خاستگاری میکنه ،... قبول کنی ؟

و معلوم بود خیلی استرس داشت تو یکمی‌زیادی فکر کردی کوک خسته بلد شد و گفت

- چرا همیشه انقدر دیر فکرمیکنی ؟ اه خسته شدم .

و داشت میرفت که تو دوییدی و از پشتش داد زدی

- کوککککککک

و وقتی اون برگشت پردی بغلش و بهس گفتی

-اره اره قبول میکنم .

و کوک از خوشحالی مهکم بغلت کرد . تو انقدر که کوک تو رو مهکم بغل کرده بود گفتی

- وای اروم کوک له شدم

و کوک تو رو از خودش جدا کرد و معذرت خواست و دستتو اورد بالا و حلقه رو دستت کرد. تو از خوشحالی. و هیجان زیاد خودت بوسه رو شروع کردی . و وقتی همو ول کردین کوک تو رو به اتاق ملکه برد و وقتی ملکه شما دو تا رو دید پرسید

- چه اتفاقی افتاده ؟ چرا انقدر هیجان زده هستید ؟

کوک به تو یه نگاهی کردو گفت

- من از ا/ت خاستگاری کردم .

+ چی واقعا خب جواب

× اره من قبول کردم

و دیگه احساس کردی زیاد شورشو در اوردی و زیاد احساساتی شدی و سریع خودتو جمع کردی

ملکه مادر لبخندی زدو گفت

- منم یه خبری براتون دارم

شما با تعجب به هم نگاه کردین و ازش پرسیدین

- خبر ! چه خبری ؟

+ ا/ت من راجب حرف‌هات فکر کردم و گفتم که بهتره اخر عمرم رو کنار پسرم باشم کوک بهتر میدونه ولی تو بهتر درک میکنی پس من الان دارم میرم پیش اون و باقی عمرم رو با اون وقت بگذرونم و برای شما هم خوشحالم امید وارم با هم خوشبخت باشید .

و پالتوی پشمیشو پوشید و اومد با شما خداحافظی کرد و رفت و شما از دیوار قصر دست تکون میدادین وقتی اون رفت شما با خوشحالی همو بعل کردید و راه افتادین داخل قصر . و باهم به خوبی و خوشی زندگی کردین. ( چیزی که همه جا میگن:-| )

( زندگی همه‌ی شخصیت‌ها )

تهونگ : اون با خوشحالی و همینطور ناراحتی مونده بود تا اینکه با دختری اسنا شد و صاحب 2 دختر شد و همینطور به مادر خودش هم رسید .

ملکه‌ی مادر : اون پیش پسرش رفت و نوه‌هاش رو دید و 6 سال بعد از این ماجرا از دنیا رفت.

ا/ت و کوک : اونا باهم ازدواج کردن و صاحب 2 پسر و 1 دختر شدن و تا ابد با شوخی‌های خودشون ناراحتی‌هاشون خوشحالی شون در کنار هم زندگی کردند .

📌 از کربلا دور شو!
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی